جدول جو
جدول جو

معنی نسب نامه - جستجوی لغت در جدول جو

نسب نامه
نوشته ای که اصل و تبار و نام اجداد کسی در آن ذکر شده باشد
تصویری از نسب نامه
تصویر نسب نامه
فرهنگ فارسی عمید
نسب نامه
(نَ سَ مَ / مِ)
شجره ای که بر آن انساب آباء و اجداد مرقوم باشد. (آنندراج). نژادنامه. شجرۀ نسب. (از ناظم الاطباء). رجوع به مشجره شود:
نسب نامۀ دولت کیقباد
ورق بر ورق هر سوئی برده باد.
نظامی.
گر اسفندیار از جهان رخت برد
نسب نامۀ من به بهمن سپرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
نسب نامه
نژاد نامه، شجره نسب
تصویری از نسب نامه
تصویر نسب نامه
فرهنگ لغت هوشیار
نسب نامه
((نَ سَ. مِ))
ورقه ای که در آن صورت پدران یک فرد، یا مادران او، یا پدران و مادران وی نوشته شده باشد، شجره النسب
تصویری از نسب نامه
تصویر نسب نامه
فرهنگ فارسی معین
نسب نامه
تبارنامه، شجره نامه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قسم نامه
تصویر قسم نامه
نوشته ای که در آن قسم یاد کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
هرنوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرب نامه
تصویر طرب نامه
نامه ای که حکایت از شادی و طرب کند، نامه ای که خواندنش شادی و طرب بیاورد
فرهنگ فارسی عمید
(نِ مَ / مِ)
قیمت رایج. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ قَ مَ / مِ)
فرمان لقب، دارندۀ فرمان لقب:
بدان کیمیا ماریه میر گشت
لقب نامۀ علم اکسیر گشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(کِ بَ مَ / مِ)
نام کتابی در سرگذشت حجام و فصاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ / مِ)
نامه که در شب نویسند. نامه که نویسند و در شب منتشر سازند. اختفاء و پنهان ماندن نویسنده و نشرکننده را، نوشتۀ بی امضا شبیه به روزنامه در خدمت یا بیان حال کسی که شبها در خانه ها اندازند. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
سوگندنامه ورقه ای که در آن سوگند یاد کرده باشند سوگند نامه: قسمنامه ای بمهر خویش و تصدیق علما نزد شاه فرستادند، شعری که در آن سوگند یاد کرده باشند سوگند نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ننگ نامه
تصویر ننگ نامه
نظم و نثری که بطریق هجو و بدگویی و عیب جویی نوشته شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
نوشته بی امضا شبیه به روزنامه که شبها در خانه ها اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
پاژ نامنامه فرمانی از طرف شاه یا امیر حاکی از لقبی که به کسی دهد، حامل و دارنده لقب نامه: بدان کیمیا ماریه میر گشت لقب نامه علم اکسیر گشت. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نامه
تصویر شب نامه
((~. مِ))
هر نوشته ای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشست نامه
تصویر نشست نامه
صورتجلسه
فرهنگ واژه فارسی سره